به گزارش شهرآرانیوز؛ این روزها که هوای سرد زمستان باز جولان میدهد و تن نحیف هر آدمی را به مبارزهای نابرابر فرا میخواند، بیش از همه باید نگران کسانی بود که سرپناهی ندارند و کوچه و خیابان مأمنشان و آسمان بالای سر سقفشان است. این نگرانی مربوط به امروز و دیروز نیست. حدود ۸۳سال پیش هم هوای سرد مشهد تن بیخانمانهای بسیاری را میلرزاند؛ با این تفاوت که با اشغال شهر توسط متفقین، درد از بیسقفی فراتر رفته و قحطی و گرسنگی هم بلای جان بسیاری بود.
در کنار همه اینها حضور قوای سرخ و ظلموجور آن دوران هرروز بر تعداد گرسنگان و بیسرپناهان شهر میافزود، آنچنانکه بسیاری از خیران و نیکوکاران شهر را به تکاپو میانداخت تا سقفی برای مردم بیپناه شهر فراهم کنند. درباره آن روزها باید گفت نیروهای ارتش سرخ کنترل نظامی شهر را در دست داشتند و تبعات حضور آنها و جنگ جهانی دوم بیش از آنچه که میتوان تصور کرد، بود.
یکی از آن مصائب، تعطیل شدن کارهای عمرانی شهر مانند ساخت سیلوی گندم، راهآهن و ساختمان شهرداری بود که باعث بیکاری کارگران و افزایش تعداد نیازمندان میشد. امروز بهسراغ روایت این قصه شهر و مردمان نیکوکارش رفتهایم تا مشهد پس از اشغال را از این زاویه ببینیم.
در اخبار جراید سال۱۳۲۰خورشیدی میتوان بهخوبی اثر حضور نیروهای اشغالگر روس را در شهر دید. با آمدن روسها انگار بر سر شهر گرد مرگ پاشیدند. بهتدریج زندگی از میان مردم جمع شد و نایابی و قحطی به مردم رو کرد. تعداد فقرا و بیخانمانهای شهر هم که محتاج یک لقمه نان و یک سقف بالای سر بودند، آنقدر زیاد شد که دیگر نمیشد بهراحتی از کنار این مسئله گذشت.
برابر اخبار، آن سال از شروع پاییز سرما هم سخت میشود، جان را میکاهد و جایش مرگ میافزاید. در جراید آن زمان آمده است: «امسال سرما بهحدی شدت یافته که سالهاست مشهد چنین سرمایی به خود ندیده است. همه سال اوضاع طوری بود که اشخاص خیرخواه میتوانستند اعاناتی جمع کرده، از مرگومیر فقرا جلو بگیرند، لیکن امسال اوضاع طور دیگر شده است.» شهرداری هم میبیند بهتر است فکری بهحال سرپناه فقرا کند تا هرروز جنازه یکی از آنها را از گوشه وکنار شهر جمع کند.
بههمینخاطر ۲۰آذرماه سال ۱۳۲۰ شاهرخ نیری، شهردار مشهد، در روزنامه آزادی اعلام میکند که محلهایی را برای حفظ فقرای شهر از سرما در نظر گرفتهاند. او مسجد حاجرجب در بالاخیابان، مسجد ملاحیدر در سرشور، مسجد معجردار در پایینخیابان، مسجد محرابیان در نوغان و مدرسه عباسقلی در جنب آستانقدس را برای این منظور تعیین میکند و وسایل گرمایشی از قبیل بخاری و هیزم و چراغ به این اماکن میفرستد تا از بیخانمانها در شبهای سرد پذیرایی کنند.
البته ماجرا بههمین راحتی ختمبهخیر نمیشود؛ زیرا شهردار در ادامه آگهیاش آورده است: «متأسفانه صاحبان و یا متولیان این مساجد و عدهای از اهالی در این چندروزه به شهرداری مراجعه و کتبا و شفاها از این اقدام اظهار عدمرضایت نموده، بهقدری در این موضوع سماجت به خرج دادند که شهرداری ناچار از قسمت گرم کردن مسجدها منصرف و فقط به گرم نگهداشتن اطاقهای مدرسه عباسقلی خان اکتفا کرده است...»
همچنین شهرداری در اقدامی دیگر محل نگهداری بیبضاعتهای آستانقدس در جنب دارالشفای آستان را از آنها اجاره میکند و آنجا را نیز تجهیز میکند تا فقرای شهر شبها را در خیابان نگذرانند. البته این نوع فعالیت بلدیه در زمستانها بدون سابقه نیست ولی آن سال بهخاطر اشغال شهر، افزایش بیکاری، کمبود و نبود مایحتاج مردم، جیرهبندی کالاهای اساسی و زمستان سخت شرایط حادتری رقم میخورد.
شهردار مشهد در همین آگهی نوید دیگری هم میدهد و میگوید: «البته این اقدامات مقدماتی است... کمیسیون جمعآوری فقرا و طرز عمل و هزینه مربوط تعیین گردید. بدیهی است اقدامات اساسی برای نگهداری کامل فقرا و بینوایان شهر بهطرز آبرومندی اجرا خواهد شد.» جریده آزادی نیز در این شمارهاش این مسئله را تأیید میکند و ابراز امیدواری میکند که ثروتمندان و ارباب خیر دستبهکار شوند تا حال فقرا اصلاح شود.
آذر به پایان خودش نزدیک میشود که روزنامه آزادی که آن زمان تنها روزنامه در حال چاپ شهر است از تشکیل انجمن تعاون بینوایان خبر میدهد. در این خبر آمده است: «بهمنظور جمعآوری و تعاون بینوایان، کمیسیونی در اداره شهرداری مرکب از آقای گلکانی، رئیس بانک سپه، آقای کوثر، رئیس دارایی مالی، آقای معاون، رئیس شرکت روستایی، آقای سعید، رئیس حسابداری آستانقدس، آقای ملکی، رئیس انجمن شهرداری، آقای محمدقریشی، نماینده انجمن، و آقای موسویان، نماینده انجمن، و آقای حاجعلیآقایکازرانی تشکیل گردیده است.»
البته با وجود تعیین کمیسیون، آنها فقط چندهزار تومان در اختیار دارند و امیدشان به کمکهای دولتی رسیده از تهران به مبلغ ۷۵۰ هزار ریال است؛ اما مسئله دیگر، نبود فرماندار در شهر است تا با یک امضا این پول را به دست انجمن برساند. پس از رسیدن بودجه نخستین آگهی انجمن تعاون بینوایان در جریده آزادی منتشر میشود و از بینوایان و مردم شهر میخواهد که برای جمعآوری و نگهداری فقرا همکاری کنند.
در این اعلان آمده است: «چون نوانخانه برای جمعآوری و نگهداری فقرا در عمارت جنب سینمای بالاخیابان دارالشفای (سابق) دایر و همهگونه وسایل آسایش و اعاشه آنها از حیث پوشاک، خوراک، چایی، گرمابه و ... تهیه و برای بیماران وسایل معالجه آماده گردیده و از روز شانزدهم دیماه۱۳۲۰ (عیدغدیر) برای نگهداری حاضر و مهیا خواهد بود، از اهالی مشهد تقاضا میشود گداهایی را که در گذرها میبینند به محل مزبور راهنمایی و هدایت فرمایند.» بیمارستان شاهرضا نیز آمادگی خودش را برای درمان فقرا و افراد بیبضاعت اعلام میکند.
با پیچیدن خبر جمعآوری فقرا در شهر و تشکیل نوانخانه برای آنها، اندکاندک افراد بیبضاعتی که حتی برای نان خود درماندهاند چه رسد به یک سرپناه، به آنجا رو میآورند. ۱۹دیماه سال۱۳۲۰ جریده آزادی از پذیرش حدود دویست نفر در سه روز خبر میدهد. زمان زیادی نمیگذرد که این تعداد به بیش از چهارصد نفر میرسد و این تعداد رو به افزایش است.
چند روز بعد، روزنامهها دراینباره مینویسند: «تا روز چهارشنبه در حدود پانصدنفر از گداها جمعآوری گردیدند ولی دوازده نفر آنها ضامن دادند که ترک تکدی نمایند و از نوانخانه خارج و ۴۸۸نفر دیگر تحتمراقبت و نگهداری بوده و ترتیب غذا و آسایش فقرا امسال بهحدی آبرومند تهیه گردیده که عده زیادی از آنها با سایر افراد عائله خود بهاصرار مراجعه به نوانخانه کرده و تقاضای نگهداری کردهاند.» البته برحسب اعتراف جراید با وجود اینکه ششصد نفر در نوانخانه نگهداری میشوند، هنوز تعداد فقرا و گداها در شهر چشمگیر است.
انجمن تعاون بینوایان افزون بر این بنهای نقدی و کوپن زغال برای خانوادههای نیازمند صادر میکند تا زمستان را راحتتر سر کنند. در این میان نیروهای متفقین که خودشان یکی از دلایل قحطی و فقر در شهر هستند، برای اثبات حسننیتشان مبلغی را برای اطعام فقرا و بینوایان به فرمانداری مشهد میدهند تا کمیسیون آن را خرج کند.
جلساتی نیز در خانه بزرگان و بازرگانان طرازاول شهر برگزار میشود و از نیکوکاران و خیران دعوت میشود که در این امر مشارکت کنند. از جمله این جلسات میتوان به گردهمآمدن تجار در منزل درودی و حاجمحمدکاظم رکن التجار اشاره کرد که منجر به جمع آوری مبلغی پول و تشکیل هیئت عاملهای برای هزینهکرد آن میشود. ۲۷اسفندماه در آخرین روزهای زمستان نخستین سال اشغال مشهد، روزنامه آزادی درباره این فعالیتها گزارشی میزند و کمکها برای گذران این زمستان سخت را به چنددسته تقسیم میکند.
فعالیتهای کمیسیون تعاون بینوایان که منجر به کمک به ۳ هزار خانواده نیازمند آبرومند و جمعآوری هشتصد فقیر از شهر میشود، اعانه تجار و متمکنان شهر و تشکیل هیئت تعاون خیریه و کمکهای شیروخورشیدسرخ از آن جمله است. این اقدامات باعث میشود که مشهد سر سلامت از آن سال به در ببرد و قدم به سال۱۳۲۱ بگذارد.
در آن سالها فقر ریشهدارتر از این حرفهاست که با اعانههای اندک تغییری در وضعیت مردم رخ بدهد. بههمینخاطر دریافت کمکها در سال دوم اشغال هم ادامه دارد تا به دست نیازمندان برسد. ۲۱اردیبهشت اداره دادگستری ۴ هزارو ۲۰۰ ریال اعانه جمع میکند و آن را به کمیسیون تعاون بینوایان میرساند تا به مصرف خیر برسد؛ البته این نوع کمکها مسئله دیگری هم در شهر ایجاد میکند و آن افزایش تعداد گدایان شهر است، تاجاییکه شهرداری برای جلوگیری از ازدیاد تکدیگری تصمیمهای تازهای میگیرد. دراینباره در مطبوعات آمده است: «تقریبا تمام اشخاصی که در شهر پراکنده و مشغول گدایی و اذیت عابران هستند، از طرف مأمورین شهربانی و شهرداری جمعآوری آنها که عاجز هستند نگاهداری و آنها که توانایی کار دارند، اجبارا به کار وادار میشوند.»
با شروع زمستان سال۱۳۲۱ مسئله گرانی ارزاق و معیشت سخت ضعفا دوباره مطرح میشود. بههمینخاطر در این سال نیز علما و بزرگان شهر در منزل حاجشیخعلیاکبرنهاوندی گرد هم میآیند و کمیته اعانه جدید تشکیل میشود. حاجمیرزاحسینسبزواری نیز از افرادی است که در این کمیته حضور فعال دارد. نخستین فعالیت کمیته اعانه درخواست اخذ تتمه اعانه پارسال است تا به هیئتمدیره جدید تحویل بدهند.
بنگاه تعاون بینوایان نیز در سال۱۳۲۲ خورشیدی در روزنامه آزادی گزارش مفصلی به چاپ میرساند تا گامهایی را که در سال۱۳۲۱ برای نجات مردم از کارتنخوابی برداشته است بازگو کند. خریداری حبوبات و غلات و تهیه آش روزانه برای ۱۵ هزار نفر، پخت نان با یک کوره دهتنی برای نیازمندان با یکسوم قیمت و توزیع کوپن نان میان فقرا و توزیع زغال از جمله کارهایی است که آنها انجام دادهاند تا مردم را از سختی آن روزها برهانند.